آه! ازین روزگار برگشته


که ز من لحظه لحظه برگردد

گر فلک را به کام خود خواهم


او به کام کس دگر گردد

ور ز جام نشاط باده خورم


باده خونابهٔ جگر گردد

ور قدم بر بساط سبزه نهم


سبزه در حال نیشتر گردد

لیک با این خوشم، که طالع من


نتواند ازین بتر گردد